سایتِ "بالاترین" بیشک پیشتاز سایتهای خبری فارسی در پهنه اینترنت است. که دستاندکار اشاعه فرهنگ ما و توزیع خبر و معرفی بلاگرها و نشر نوشتههای کسانیست که فکر میکنند حرفی برای گفتن دارند؛ با نقاط ضعفهایی، که امید، گردانندگان سایت در برطرف کردناش بکوشند.
مشخصترین نقطه ضعفِ سایت، با همه احترامی که به زحمات، به فعالیتها و به نیت خیر گردانندگاناش هست، همانا حذف نوشتهای پس از اخذ چهار رأی منفیست! که معلوم نیست چرا و به چه دلیل گردانندگان سایت با لحاظکردن فقط چهار رأی منفی، نوشتهای را، هرچند ارزشمند، در تابوت اینترنتی گذاشته و زنده بهگورش میکنند؟
مشخصترین نقطه ضعفِ سایت، با همه احترامی که به زحمات، به فعالیتها و به نیت خیر گردانندگاناش هست، همانا حذف نوشتهای پس از اخذ چهار رأی منفیست! که معلوم نیست چرا و به چه دلیل گردانندگان سایت با لحاظکردن فقط چهار رأی منفی، نوشتهای را، هرچند ارزشمند، در تابوت اینترنتی گذاشته و زنده بهگورش میکنند؟
آن هم آرایی منفی، که اغلب از سوی افرادی داده شدهاند، که صلاحیت بیغرض بودنشان در تصمیمگیریهای تأثیرگزار و کارساز و در دادن آرایی بیغرض، مورد شک و تردید است.
حذف بیهوده اینگونه نوشتههای ارزشمند موجب آه و افسوس و تأسف بسیار خوانندگان فرهیخته سایت شده است.
بدیهیست هدف گردانندگان سایت، آزادی در رأی دادن و آشنایی مردم، بویژه جوانان، با اصول دموکراسی و عادتدادن شهروندان به تصمیمگیریهای صحیح است. ولی این امر متأسفانه بهانهای شده است در دست کسانی که فاقد افق فکری روشن میباشند. و یا مبتلا به عدم آگاهیی درست از آزادی اندیشه و آزادی بیان هستند! که نه از روی منطق و نه با اُسلوبِ بینظری و بیطرفی، که از روی غرض و عُقده و مایهگرفته از تعصبهای بیجا و برداشتهای غلط از کُنهِ مطلب، نشأتگرفته از دُگم و تحجُر ناخواسته، رأی میدهند، که با همین رأی منفی نوشتهای را هنوز پا نگرفته از نفس میاندازند. آری... دفناش میکنند.
اصولا فلسفه دادن رأی منفی خود بزرگترین « Handicap » حّد و مَرز، قفس و چارچوب، سربار، اشکال، مانع و نقص است.
چه اشکالی داشت اگر در رأی دادن، آنگونه برنامهریزی و آنچنان اِعمال میشد که اگر مطلبی مورد پسند خوانندهای قرار نگرفت، اصلا رأی ندهد، یا رأی ممتنع بدهد یا حد نصاب حذف نوشتهای را از چهار رأی به مثلا دَه رأی ارتقاء داد.
*
من شخصا بارها لینکهای تازه منتشرشدهای را خواندهام که پخته، وزین و پرمحتوا بودهاند و در دل به نویسنده مطلب آفرین گفتهام و آرزو کردهام دیگران نیز امکان مطالعه همین مطلب را در پهنه اینترنت، بویژه در سایت مشهور و پُرخواننده بالاترین، بیابند. ولی دریغ و افسوس، که به یُمن رأی منفی چند هموطن نهچندان دور از تعصب، لینکها از دور خارج و حذف شدهاند و در حقیقت دهان نویسندگان مطلب را با این عمل دوختهاند.
*
در مجموع باید گفت، که در بسیاری موارد، این خوانندگان بیغرض سایت نیستند که تعیینکننده و تصمیمگیرنده میشوند در رسیدن و نرسیدن لینکی به سقف "بالاترین" ها !
بل عده معدودی، عمدتا نا بالغ، بیمسؤلیت، حساس و زود رنج ، متعصب مذهبی، بدون درک عمیقی از محتوای نوشتهای که خواندهاند، کسانی که پساز مدتها هیچبودن و در بیقدرتیی مطلق بهسر بردن ، اینک نیروی تأثیرگذاری پیدا کردهاند، که با بکاربردن گزینه منفیاش ارضاء و خشنودی خاطر خویش را حاصل میکنند. که طاعت ار دست نیاید گُنهی باید کرد.
*
نگاهی به علل رأی منفیی منفیدهندگان، خود گویای این حقیقت تلخ است: میگویند: "توهینآمیز" " خلاف واقع" " تکراری" ... هر چند در "راهنما"ی سایت در بخش «امتیاز دادن» بهوضوح قید شده است که به چه نوع لینکهایی میشود امتیاز منفی داد.
میگویند "توهینآمیز" است!
متأسفانه هرگونه انتقادی نسبت به شیوه مملکتداریی سیاستمداران اسلامی، که اکثرا نیز در کسوت آخوندی، امور را رتق و فتق میکنند، در نظر طرفدارانشان توهین تلقی میشود. حتی اگر رهبر و مرجع تقلید، پریدن از پنجره قطار را بهمنظور انجام فریضه دینی مثال بیاورد و احتمالا باعث تقلید مقلدین و مسبب شکستگی گردن مسلمین و بتیم و بیسرپرست شدن خانوادهای بشود. و توهین تلقی میکنند حرف ما را - اگر بیاییم و نصیحت بکنیم مردم را که مبادا تقلید بکنند این عمل خطرناک را که کار هر کس نیست پریدن از قطار.
یا اگر بیاییم و از رئیس جمهور محترم بپرسیم: شما که با نفت بشکهای 150 دلار دردی از مردم دوا نکردید چگونه میخواهید هزینه زندگی آنها را با بشکهای پنج دلار تأمین کنید؟ میگویند این حرف توهین است!
ولی عمل رهبر و رئیس جمهور که نصف همین پول را تحویل گردنکلفتهای مفتخور حماس و حزبالله لبنان میدهند، که نه بدرد این دنیا و نه بدرد آخرتمان میخورند، توهین به ملت ایران محسوب نمیکنند.
*
"تکراری بودن".
اصولا رأی منفی دادن به علت "تکراری" بودن مطلب یعنی چه؟
با انتخاب آقای بارک اوباما به ریاست جمهوریی تنها ابر قدرت جهان سرنوشت و تاریخ پانصد ساله بردگیی سیاهان در آمریکا ورق خورد و برگ برگ آن تاریخ سراسر رنج و محنت را میشد در قطرات اشک چشمان « جسی جکسون» ، فعال حقوق بشر، دید، که دوربین هر لحظ بهروی صورتاش و بر اشکهایش زوم میشد. و هر کس که با تاریخ آمریکا و با بردگیی سیاهاناش آشنا بود، همراه با «جسی جکسون» اشک ریخت.
*
من بهمقتضای شغلی از اوایل سالهای شصت میلادی تا به امروز صدها بار در آمریکا بودهام، بدون استثنا در همه بنادرش پهلو گرفتهام، صدها بار بدبختی سیاهان و تبعیضنژادی را در آنجا بهچشم شاهد بودهام، من با گریهی " جسی جکسون" گریستم.
*
آیا من سخنی در رابطه با انتخابات آمریکا نگویم و ننویسم، چون بیشاز دههزار مطلب و خبر و مقاله و نوشته و تفسیر و تحلیل در رسانهها و در سایت بالاترین منتشر شدهاست؟
بدیهیست هدف گردانندگان سایت، آزادی در رأی دادن و آشنایی مردم، بویژه جوانان، با اصول دموکراسی و عادتدادن شهروندان به تصمیمگیریهای صحیح است. ولی این امر متأسفانه بهانهای شده است در دست کسانی که فاقد افق فکری روشن میباشند. و یا مبتلا به عدم آگاهیی درست از آزادی اندیشه و آزادی بیان هستند! که نه از روی منطق و نه با اُسلوبِ بینظری و بیطرفی، که از روی غرض و عُقده و مایهگرفته از تعصبهای بیجا و برداشتهای غلط از کُنهِ مطلب، نشأتگرفته از دُگم و تحجُر ناخواسته، رأی میدهند، که با همین رأی منفی نوشتهای را هنوز پا نگرفته از نفس میاندازند. آری... دفناش میکنند.
اصولا فلسفه دادن رأی منفی خود بزرگترین « Handicap » حّد و مَرز، قفس و چارچوب، سربار، اشکال، مانع و نقص است.
چه اشکالی داشت اگر در رأی دادن، آنگونه برنامهریزی و آنچنان اِعمال میشد که اگر مطلبی مورد پسند خوانندهای قرار نگرفت، اصلا رأی ندهد، یا رأی ممتنع بدهد یا حد نصاب حذف نوشتهای را از چهار رأی به مثلا دَه رأی ارتقاء داد.
*
من شخصا بارها لینکهای تازه منتشرشدهای را خواندهام که پخته، وزین و پرمحتوا بودهاند و در دل به نویسنده مطلب آفرین گفتهام و آرزو کردهام دیگران نیز امکان مطالعه همین مطلب را در پهنه اینترنت، بویژه در سایت مشهور و پُرخواننده بالاترین، بیابند. ولی دریغ و افسوس، که به یُمن رأی منفی چند هموطن نهچندان دور از تعصب، لینکها از دور خارج و حذف شدهاند و در حقیقت دهان نویسندگان مطلب را با این عمل دوختهاند.
*
در مجموع باید گفت، که در بسیاری موارد، این خوانندگان بیغرض سایت نیستند که تعیینکننده و تصمیمگیرنده میشوند در رسیدن و نرسیدن لینکی به سقف "بالاترین" ها !
بل عده معدودی، عمدتا نا بالغ، بیمسؤلیت، حساس و زود رنج ، متعصب مذهبی، بدون درک عمیقی از محتوای نوشتهای که خواندهاند، کسانی که پساز مدتها هیچبودن و در بیقدرتیی مطلق بهسر بردن ، اینک نیروی تأثیرگذاری پیدا کردهاند، که با بکاربردن گزینه منفیاش ارضاء و خشنودی خاطر خویش را حاصل میکنند. که طاعت ار دست نیاید گُنهی باید کرد.
*
نگاهی به علل رأی منفیی منفیدهندگان، خود گویای این حقیقت تلخ است: میگویند: "توهینآمیز" " خلاف واقع" " تکراری" ... هر چند در "راهنما"ی سایت در بخش «امتیاز دادن» بهوضوح قید شده است که به چه نوع لینکهایی میشود امتیاز منفی داد.
میگویند "توهینآمیز" است!
متأسفانه هرگونه انتقادی نسبت به شیوه مملکتداریی سیاستمداران اسلامی، که اکثرا نیز در کسوت آخوندی، امور را رتق و فتق میکنند، در نظر طرفدارانشان توهین تلقی میشود. حتی اگر رهبر و مرجع تقلید، پریدن از پنجره قطار را بهمنظور انجام فریضه دینی مثال بیاورد و احتمالا باعث تقلید مقلدین و مسبب شکستگی گردن مسلمین و بتیم و بیسرپرست شدن خانوادهای بشود. و توهین تلقی میکنند حرف ما را - اگر بیاییم و نصیحت بکنیم مردم را که مبادا تقلید بکنند این عمل خطرناک را که کار هر کس نیست پریدن از قطار.
یا اگر بیاییم و از رئیس جمهور محترم بپرسیم: شما که با نفت بشکهای 150 دلار دردی از مردم دوا نکردید چگونه میخواهید هزینه زندگی آنها را با بشکهای پنج دلار تأمین کنید؟ میگویند این حرف توهین است!
ولی عمل رهبر و رئیس جمهور که نصف همین پول را تحویل گردنکلفتهای مفتخور حماس و حزبالله لبنان میدهند، که نه بدرد این دنیا و نه بدرد آخرتمان میخورند، توهین به ملت ایران محسوب نمیکنند.
*
"تکراری بودن".
اصولا رأی منفی دادن به علت "تکراری" بودن مطلب یعنی چه؟
با انتخاب آقای بارک اوباما به ریاست جمهوریی تنها ابر قدرت جهان سرنوشت و تاریخ پانصد ساله بردگیی سیاهان در آمریکا ورق خورد و برگ برگ آن تاریخ سراسر رنج و محنت را میشد در قطرات اشک چشمان « جسی جکسون» ، فعال حقوق بشر، دید، که دوربین هر لحظ بهروی صورتاش و بر اشکهایش زوم میشد. و هر کس که با تاریخ آمریکا و با بردگیی سیاهاناش آشنا بود، همراه با «جسی جکسون» اشک ریخت.
*
من بهمقتضای شغلی از اوایل سالهای شصت میلادی تا به امروز صدها بار در آمریکا بودهام، بدون استثنا در همه بنادرش پهلو گرفتهام، صدها بار بدبختی سیاهان و تبعیضنژادی را در آنجا بهچشم شاهد بودهام، من با گریهی " جسی جکسون" گریستم.
*
آیا من سخنی در رابطه با انتخابات آمریکا نگویم و ننویسم، چون بیشاز دههزار مطلب و خبر و مقاله و نوشته و تفسیر و تحلیل در رسانهها و در سایت بالاترین منتشر شدهاست؟
چون بهزعم منفیدهندگان نوشتن در باره انتخاباتِ تاریخساز 2008 آمریکا "تکراری" ست؟ آیا این دلیلی منطقی برای دادن رأی منفی است؟
*
خداوند تبارک و تعالی همه ما ایرانیان را به راه راست هدایت فرماید و نشان مان بدهد که در رأی مثبت دادن لذتی هست که در منفی دادن نیست.
*
خداوند تبارک و تعالی همه ما ایرانیان را به راه راست هدایت فرماید و نشان مان بدهد که در رأی مثبت دادن لذتی هست که در منفی دادن نیست.
والسلام و علیکم و رحمةالله...
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen