اگر این خبر صحت داشته باشد سر انجام، همانطور که پیشبینی میشد، طبق دستور رهبر، احمدینژاد را بهعنوان برنده انتخابات از صندوق بیرون آوردند. بیچاره ملت!
چه سادهاندیش و خوشباور بودند بعضی از هموطنانام که تصور میکردند خامنهای اجازه خواهد داد رقیب پیشین و منتقد سرسخت امروزیاش در اعمال قدرت با او سهیم شود، بهمردم آزادی بیان بدهد، وعده آزادی مطبوعات و آزادی نفسکشیدن را عملی کند. دست نیروهای فشار، بازوی مسلح و ضامن تسلط آخوند را، از سر ملت کوتاه کند!
موسوی گفتهاست آرام نخواهد نشست و به تقلبی که در انتخابات شده است اعتراض خواهد کرد.
خُب... اعتراض بکند. مگر چه میشود؟ آسمون به زمین میرسد؟ ولی بههر حال چون بهتر از هیچ است ما هم از صمیم قلب امیدواریم در این اعتراض موفق بشود. لاکن چنین تصور میکنم که همسر فرهیخته و دانشمندش به او توصیه کند که با «ماتادور»ی به این تنومندی شاخ بهشاخ نشود و گرنه مثل فروهرها ترورش میکنند. اینها برای ماندن بر سر قدرت بهفرزندان خویش هم رحم نمیکنند. بدیهیست ملت با انتخاب موسوی یا کروبی یا رضایی، که هر سه نیز از غربال شورای نگهبان گذشته بودند، قصد براندازی سبز و سفید و مخملی و نرم و ولرم را داشت. ولی بهقول آلمانها صورتحساب را بدون اطلاع صاحب رستوران باز کرده بودند. انتخاب یکی از آنها آغازی میشد بر پایان قدرت مطلقه رهبر. و آخوند حیلهگر مکار، که سر شیطان هم کلاه میگذارد، که حرام خدا را حلال و حلالاش را حرام میکند و اگر لازم شد او را از اوج کهکشان بهزیر میکشد و مقام کبریاییاش را تا حد یک معاملهگر پایین میآورد، بر سر میز مذاکرهاش مینشاند، سپس آبرویاش را با وی معامله میکند، آری... فکر کردید چنین آخوندی همینجوری مینشیند و تسبیح میاندازد و به ذکر خدا قناعت میکند و اجازه میدهد بههمین سادگی قدرتخانم را از آغوش گرماش بیرون بکشند؟
سی سال بر شما حکومت کردند هنوز این موجودات را نشناختهاید؟ چه میدانم؟ شاید هم بهتر از من میشناسید... عتاب من بیهوده است.
*
بارها گفتهام و تکرار میکنم: این غاصبین وطن تا حمام خون راه نیانداختهاند و تا موجب تجزیه ایران نشدهاند دست از سر این مملکت و ملتاش بر نمیدارند. جان انسانها، در ازاء ماندن بر سر قدرت، برای این ایرانستیزان پشیزی ارزش ندارد.
*
آن همه خوشیها، شور و شعفها، بوقزدنها، کفزدنها، رقصیدنها، آواز خواندنها، شعارها، پس از اتمام کارناوال انتخابات، دانه به دانه و مثقال به مثقال از جیگرتان بیرون خواهند کشید. نه تنها کلاه سر ملت ایران رفت بل چنان کلاهی هم سر اوباما و اروپا و آسیا و عربها گذاشتهاند که تا بیخ گردنشان فرو رفته است. آدم نمیداند بخندد یا بگرید.
*
اینک، با توجه بهتاریخ پر افتخار ایران و نیروی خلاقه ایرانیان، در انتظار واکنش ملت هستیم. اگر اکنون بهتماشا بنشینیم و از حقمان دفاع نکنیم دیگر چنین فرصت طلایی را، دستِکم به این زودیها، بهدست نخواهیم آورد و تا چند نسل دیگر شاهد بدبختیهای خویش، رنج و محنت فرزندان و نوههایمان خواهیم بود.میگویند مصدق گفتهاست برای رسیدن بهبهشت، میبایست گاهی از جهنم گذشت.
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen